
اجتماعیـتاریخی
۱. ریشههای بیاعتمادی در ساختار جامعه
جامعهای که در آن شفافیت کم، وعدهها دروغین و عدالت سست باشد، زمینهساز شکلگیری بیاعتمادی گسترده است. مردم وقتی دروغ را در نهادهای قدرت، آموزش یا رسانه ببینند، دیگر به همنوعان خود هم مشکوک میشوند. بیاعتمادی اجتماعی یک بیماری واگیردار است؛ از سیاست به مردم، از مردم به خانوادهها و از خانوادهها به درون فرد منتقل میشود. در چنین فضایی، صداقت نه فضیلت، که حماقت تلقی میشود. آدمها یاد میگیرند که "باید زرنگ بود" و بهجای اعتماد، "اطمینان از کنترل" میخواهند. بیاعتمادی فقط در رابطهی فردی نیست؛ در ترافیک، خرید، صف، تعامل با غریبهها هم خودش را نشان میدهد. جامعهی بیاعتماد، جامعهای گسسته است.
۲. تجربههای جمعی از خیانت و شکست
بیاعتمادی تاریخی، اغلب نتیجهی تجربههای تلخ جمعیست؛ مثل انقلابهای ناکام، وعدههای اقتصادی پوشالی یا جنگهایی که بیپاسخ ماندند. این تجربیات در حافظهی اجتماعی حک میشوند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میگردند. برای مثال، اگر پدری به فرزندش بگوید: «هیچکس توی این دنیا به فکر تو نیست»، این بیاعتمادی فردی نیست؛ بلکه صدای تاریخ است. تجربههای تلخ اعتمادِ بیپاسخ، جامعه را محتاط، ترسو و گاهی فریبکار میکند. ذهن جمعی، به مرور از سادهلوحی گریزان میشود و در عوض بدگمانی را نشانهی عقلانیت میداند. این نوع بیاعتمادی، حتی هنر، فرهنگ و ادبیات را هم تلخ و پر از تمثیل شک میسازد.
۳. شکاف در پیوندهای انسانی
بیاعتمادی باعث فروپاشی شبکههای انسانی میشود. در جامعهای بیاعتماد، دوستیها شکننده، خانوادهها سرد و همکاریها سطحیاند. چون همه، دیگری را تهدید میدانند، پیوندها از بین میرود. نتیجهی آن، تنهایی جمعیست؛ شهری شلوغ با مردمانی تنها. مردم دیگر کمک نمیخواهند، چون فکر میکنند کمک گرفتن یعنی ضعف. حتی مهربانی هم مشکوک به نیت پنهانیست. این جامعه از درون فرسوده میشود، چون سرمایهی اجتماعی آن—اعتماد—از بین رفته است. در چنین وضعی، اصلاح هم سختتر میشود، چون هر تغییری با شک مواجه میگردد. بیاعتمادی، جامعه را نهفقط از لحاظ روانی، بلکه از نظر توسعه نیز عقب نگه میدارد.
۴. راهکارهای ترمیم بیاعتمادی جمعی
ترمیم بیاعتمادی جمعی نیازمند اصلاح ساختارها، شفافیت در حکومت و مشارکت مردم است. باید به شهروندان نشان داد که گفتهها و عملها یکی هستند. آموزش صداقت، ایجاد فضای گفتوگو و تشویق به مسئولیتپذیری، راهکارهایی عملی هستند. رسانهها میتوانند با روایتهای مثبت، تصویر اعتماد را بازسازی کنند. بازگرداندن امید به نسل جوان، کلید تغییر است. وقتی جوانان احساس کنند میتوانند تأثیرگذار باشند، کمکم باور به امکان رابطههای سالم و اجتماعی نیز شکل میگیرد. ترمیم اعتماد، یک فرآیند تدریجی اما ضروریست. بدون آن، جامعه فقط پوستهای پر از ترس و سوءظن خواهد بود.
:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0